داستان نویسی و پژوهشهای دانش بنیاین در افزایش خلاقیت و نوآوری دانش آموزان، میتوانند اثرات مثبتی داشته باشد، داستان و ادبیات داستانی فرصت مناسبی برای انتقال تجربه است. تحلیل و تفکر در داستان باعث پرورش ذهن و رشد ابعاد ذهنی کودکان و دانش آموزان می شود.
از این رو مرکز پژوهشی ادبیات تحلیلی و تطبیقی اسراء جهت رشد خلاقیتهای نویسندگی و مثبت اندیشی نوجوانان و جوانان کشور کارگاه نویسنده خلاق دوره مقدماتی را برگزار می کند.
در این کارگاه علاوه بر آشنایی با نویسندگان معاصر، مسائلی چون:
قصه، حکایت و انواع آن، واژه، بند و پاراگراف، کلمه، خلاصه نویسی، کلمه و انواع آن، انشاء نویسی، حسب حال، انواع کلمات در زبان فارسی، سفرنامه نویسی و سختار آن، لحن، فعل، ادبیات بومی و اقلیمی ، گزارش نویسی، درست نویسی، علایم نگارشی و ویرایشی، دل نوشته و … تدریس می شود.
mina_nobar
در تاریخ
باسلام خانم زارعی نژاد قصه ای که ماقراراست بنویسم .میشودازکلیله ودمنه باشد؟
محمدمعین عارفی
در تاریخ
سلام بله توی همین قسمت در نظرات کارگاه ارسال کنید
araam
در تاریخ
سلام. قصه را خودمان خلق کنیم یا بازنویسی کنیم؟
محمدمعین عارفی
در تاریخ
سلام هر دو
araam
در تاریخ
به نام خدا
یکی بود یکی نبود
در زمان های قدیم پادشاهی بود که به وقت شناسی و نظم معروف بود. همه ی وزیران و خدمتگزاران و کارکنان قصر باید درست در وقت معین وظیفه شون را انجام می دادند.
همه مردم باید به موقع سرکارشون حاضر می شدند و به موقع به خانه برمی گشتند.هیچ کس حق نداشت ظاهر نامنظم یا محل کار به هم ریخته داشته باشد.
این سرزمین پر از گنج های گرانقیمت و ارزشمند بود که مردم به اندازه نیازشان ازش استفاده می کردند و از باقیمانده اش هم مراقبت می کردند. برای همین گنج ها بود که این سرزمین دشمنان طمع کار زیادی داشت. و همین نظم و ترتیب باعث شده بود که دشمنان این سرزمین نتوانند به انجا حمله کنند چون سربازها هم به موقع مشغول نگهبانی و مراقبت از مرزها بودند.
یکی از دشمنان این فکر را کرد که باید با فریب دادن نگهبانان و مردم بتواند گنج های سرزمین را بدزدد، برای همین با وسایل نشاط آور و موسیقی و تفریحات شروع کرد در مرزها سربازها را مشغول کرد.
سربازهایی که در نوبت کاری بودند به این نمایشها اهمیتی ندادند اما سربازهایی که در وقت استراحت بودند شروع کردند به تماشای این نمایشها . آن قدر نمایش ها جذاب بود که سربازها حسابی مشغول تماشا و تفریح شدند و وقتی نوبت شیفت نگهبانیشان بود خسته و خواب آلود بودند.
دشمن ازین خستگی و خواب آلودگی استفاده کرد و وارد سرزمین شد اما نتوانست به گنج ها دست بزند چون بقیه مردم و نگهبانان دیگر گنج ها خیلی خوب حواسشان به کارشان بود و برای استراحت و کارشان مراقب نظم و اندازه بودند و به خوبی مراقب بودند.
دشمن فهمید اگر بخواهد این سرزمین را غارت کند باید نظم و ترتیب همه مردم یا بیشتر مردم این سرزمین را از آن ها بگیرد و این کار به زمان زیادی نیاز دارد.
سمیه آموزگار
در تاریخ
سلام تمرین جلسه هفتم
خاک بر اثر تابش شدید خورشید خشک شده بود. ریشه گل و ریشه درخت بر اثر این خشکی حسابی تشنه شده بودند. همگی بی صبرانه منتظر آب بودند.
سمیه آموزگار
در تاریخ
تمرین جلسه هشتم
دست آویز، دستکش.دستمال. زبر دست.دست رنج.تردستی. کار دیتی. دستمزد. دستبند. زیر دست.
مهر گستر. مهر آور. مهر گستر. مهرورز. مهربان. مهرگان. بی مهر
سنگدان. دل سنگ. سنگ بر. سنگریزه.
کوه کن. کوه نورد. کوهرنگ. کوهپایه. کوهسار. کوهیار.
خانه دار. خانه تکانی. کارخانه. دارو خانه.
خوشبخت. نوبخت. بختک. بد بخت.
اهن آلات. آهنگر. آهنربا.
خداوند. خدا داد.
روباهصفت. نگهدارنده. نگهداری.